ترانه آنلاین

@»{$$ ترانه آنلاین و کد آهنگ تدی ؛ مرکز کد آهنگ های مجاز

ترانه آنلاین

@»{$$ ترانه آنلاین و کد آهنگ تدی ؛ مرکز کد آهنگ های مجاز

»@»㋡ ㋡ انتخاب فرد مناسب برای ازدواج

بسمه تعالی

 

خُب چیکار کنیم تا فرد مناسبی برای ازدواج سر راه ما سبز بشود ؟

یکی میگفت میدونی من چطور ازدواج کردم ، گفتم نه ، گفت

با مامانم اینا رفته بودیم کفش بخریم ، گفتم خُب ، گفت اونم با مامانش اونا

اومده بودن کفش بخرن ، گفتم خُب ، گفت من تو

ویترین نگاه کردم گفتم وای مامان کفش 18 ،

 اون گفت مامان کفش 180 ، تو ذهنم گفتم چه تفاهمی ،

 اختلاف بین ما یه صفره ، صفرم که ارزشی نداره ،

من رفتم داخل نشستم تو صندلی گفتم آقا 18 ، اونم نشست روبروم گفت آقا 180 ،

18 به من ، 180 به اون

من دولّا شدم پاشنه 18 رو بکشم ، اونم دولّا شد پاشنه 180 رو بکشه ،

فکر کنم بهتره بقیه رو داخل ادامه بزارم

بسمه تعالی



 

خُب چیکار کنیم تا فرد مناسبی برای ازدواج سر راه ما سبز بشود ؟

یکی میگفت میدونی من چطور ازدواج کردم ، گفتم نه ، گفت

با مامانم اینا رفته بودیم کفش بخریم ، گفتم خُب ، گفت اونم با مامانش اونا

اومده بودن کفش بخرن ، گفتم خُب ، گفت من تو

ویترین نگاه کردم گفتم وای مامان کفش 18 ،

 اون گفت مامان کفش 180 ، تو ذهنم گفتم چه تفاهمی ،

 اختلاف بین ما یه صفره ، صفرم که ارزشی نداره ،

من رفتم داخل نشستم تو صندلی گفتم آقا 18 ، اونم نشست روبروم گفت آقا 180 ،

18 به من ، 180 به اون

من دولّا شدم پاشنه 18 رو بکشم ، اونم دولّا شد پاشنه 180 رو بکشه ،

هر دو پاشنه کشون چشامون گره خورد به همدیگه ، وای همونجا  خواستگاری کردیم .

اگه من نرفته بودم کفش بخرم که 180 رو نمیدیدم .....

اینجوریها نیست ، ما در عالمی زندگی میکنیم بسیار بسیار بسیار بسیار منظّم

ما در علم فیزیک میگیم در این عالم نظم خارق العاده ای حاکم است که گاهی

وقت ها ما در بخش هایی از این عالم بی نظمی میبینیم وقتی وارد اون بی نظمی

میشیم میبینیم در دل اون بی نظمی اقیانوسی از نظم حاکمه .

محاله همین جوری کسی درِ خانه شما رو به عنوان خواستگار بزنه ،

محاله همین جوری یکی به طورتون بخوره برین خواستگاری

مگه دنیا شِرتی پِرتیه ؟ ( شِرتی پِرتی میدونید چیه ؟ معادل هرکی به هرکیه ،

دیدیم هر کی به هرکی باحال نیست ، شِرتی پِرتی باحال تره

مگه نه )

دوستان من بعضی ها کیسه زباله میگیرن دستشون راه میافتن تو خیابون ،

بعد هم میگن اَه اَه اَه اَه اَه ، همّه جا رو مگس گرفته ،

خُب تو وقتی کیسه زباله حمل میکنی چی میاد طرفت ؟ مگس دیگه طبیعیه ،

کسی که کیسه زباله حمل میکنه هر مگسی بهش شماره موبایل میده ، طبیعیه.

کسی که انتظار پروانه رو میکشه باید بوی گل بده

اون تو هستی که تعیین میکنی چه آدمی به سمتت کشیده بشه به عنوان شریک زندگی .

اصلاً فکر نکنید شانسه و آشنا بودو ، بعد اون به این گفت و ... ،

نه این عالم قانون و حساب و کتابی داره

دوستان من در هیچ جای این دنیا در ظرف کثیف غذای تمیز نمیریزن

اگه کسی ظرف وجودش کثیف شد ، خُب مطمئناً کثیف دریافت میکنه .

سوره قصص آیه 25 به بعد :

موسی داشت میرفت به قریه ای رسید ، دید یه عده دارن گوسفنداشونو سیراب میکنن ،

دو تا دختر واستادن عقب ، رفت به دختر ها گفت چیه ، گفتن که ما نمیتونیم

گوسفندامونو سیراب کنیم ، مرد ها هجوم آوردن

سرِ آب  و ما نمیتونیم لابه لای مرد ها بریم و به گوسفندامون آب بدیم ،

موسی گفت شما دوتا برید عقب وایسید ، من گوسفنداتونو سیراب میکنم

گوسفنداشونو سیراب کرد و از دختر ها خدا حافظی کرد و رفت گوشه ای ایستاد .

دختر ها کی بودن ، دختران شعیب نبی ، رفتن به باباشون گفتن ،

 بابا اینجوریه یه جوونه ای اومد خیلی قدرتمند  باحال رفت گوسفندارو

آب داد تو اون شلوغ پلوغی .

حضرت شعیب گفت که برید وردارین بیاریدش من کارش دارم

خدا در قرآن میفرماید یکی از آن دو دختر به سمت موسی قدم برداشت

در حالی که با شرم و حیا به سمت او میرفت ، شرم از سر و روی او میبارید

و یکی از همین دوتا دختر میشه زن موسی

شرم و حیا .

کسی که انتظار پروانه رو میکشه باید بوی گل بده

کسی که کیسه زباله حمل میکنه ، مگس جذب میکنه ،

خر مگس جذب میکنه ،

تعارف نداریم که الان تو خیابون دختره رو میبینیم که موها 360 درجه بیرون ،

مانتو کُلِّش یه وجب ، اصلاً اینو چجوری پوشیده یه داستانیه ، بعد همین یه وجب

مانتو هشتا چاک داره ، بعد همچین یه جوریه راه میره با دوران ، اصلاً آدم نگاش

میکنه پیچش میگیره .

به نظرتون این چه همسری رو جذب میکنه ؟ یکی لنگه خودش ، یه آقایی هم

میاد میگه سللام ( با پیچش ) .

میخام یه چیزی رو بهتون ثابت کنم که ما لنگه خودمونو جذب میکنیم

در ازدواج من قبول ندارم که شانسی یکی به طورت میخوره که چقدر هم بیریخته اوه اوه اوه .

همتون روی کاغذ جدولی رو که میگم بکشین این تستیه که در 90 نقطه جهان

انجام شده و نتیجه خیلی شگفت انگیزی هم داشته .

یک جدول میکشید که سه تا خونه داشته باشه ، خانه اول سمت راست

نام و نام خانوادگی ، خانه دوم صفات مثبت ، خانه سوم صفات منفی .

این جدول رو بکشید تا بگم چیکار کنید.

کشیدید ؟؟؟؟؟؟ بله یه چند نفری کشیدن و بقیه هم خُب سخته به هرحال سه تا خونه داره

حالا این جدولو چگونه پُر کنیم

اونایی که متاهل هستند اولین اسم ، اسم همسرشون ، اونایی که طلاق گرفتند

اسم اونی که ازش طلاق گرفتند ، اونایی که چهار تا دارن اسم چهارتاشون ،

اونایی که همسرشون فوت کرده اسم اونی که فوت کرده ، اونایی نامزد دارن

اسم نامزدشون ، اونایی که نشون کرده دارن و تا حالا به هیچ کس نگفتن تو

ذهنش میگه ای خدا ...... ، اسم همون ..... ، بهر حال رمزی بنویسید ،

مثلاً دختره مینویسه شهرام ، همکلاسیش میگه ناقلا شهام کیه ؟؟؟

بنابراین بنویسید 1- الف ، که هیچکی ندونه کی به کیه.

خُب از این به بعد اسم کیا رو بنویسیم ،

 یا اونایی که اصلاً نه نامزد دارن ، نه ازدواج ، نه طلاق ، نه چهار تا ، نه یکی

اسم پنج شیش نفر از کسانی که خیلی باهاشون صمیمی هستین ،

رفیق جون جونیمون  ، ممکنه کسی بگه من مادرم یکی از رفقامه ، عیب نداره اسم مادرت

همدانشگاهی ، دوست ، مهم نیست که با شما نسبتی داره یا نه ، مهم اینه که

چقدر با هم نزدیک هستین

جمع اسماتون یه هفت هشتا اسم بیشتر نشه

خُب هر انسانی صفات بارز مثبت و صفات بارز منفی داره ، ممکنه من الان صفت های

خودمو بگم بشه 200 تا ولی همش که بارز نیست ، تو صفات مثبتش مثلاً میگیم

این آقا خیلی مهربونه ، خُب این آدم اسمشو نوشتیم ، جدول دوم صفات مثبت

مینویسیم مهربان.

دیگه چی ، آدم با گذشتیه ، مینویسیم با گذشت ، دیگه چی ؟ صفت بارز دیگه ای نداره

خُب میریم سراغ منفی ها ، این آدم مهربونه ، با گذشته ولی آدم دروغگوئیه

خیلی مهربونه ها ولی دروغ هم میگه ، مینویسیم دروغگو.

برای هرکی چهار پنج تا صفت بارز مثبت ، چهار پنج تا صفت بارز منفی مینویسیم

چهار پنج تا نشد این دوتا صفت بارز داره همین دوتا رو مینویسیم

یکی میگه این آدم صفت بارز مثبت  و منفی خاصی نداره خُب جلوش خط میکشیم

پس شیش هفتا دوست صمیمی ، انسان نزدیک ، صفات بارزشونو بنویسید

نوشتین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا میخام یک جدول دوم بکشین

حالا فعلاً با جدول اولی کاری نداشته باشین بزارین کنار

جدول دومی میکشین که دو تا خونه بیشتر نداره ،

صفات مثبت صفات منفی

بکشید.....

دوستان برمیگردیم سراغ جدول 1 ، ویژگی ها و صفاتی رو که تو جدول 1

دیدیم میخوایم جمع ببندیم و بیاریم تو جدول 2 .

یعنی چی ؟ مثلاً برای اولین نفر ، اولین صفت مثبت نوشتیم مهربان ، خُب تو بقیه

آدم هایی که براشون صفت نوشتیم میگردیم ببینیم برای کس دیگری

هم مهربان نوشتیم یا نه ؟

بله یک نفر ، دو نفر ، سه نفر ، سه بار نوشتیم مهربان .

میایم تو جدول 2 مینویسیم مهربان 3 .

صفات منفی هم همینطور ، مثلاً نوشتیم دروغگو و فقط برا همین یک نفر

نوشتیم دروغگو ، تو جدول 2 در صفات منفی مینویسیم دروغگو 1 .

پس میخوایم صفات مثبت و منفی جدول اول رو جمع کنیم تو جدول دوم بنویسیم.

اگه فقط یک نفر رو نوشتین همون صفات رو منتقل کنید به جدول 2 .

یاد اوری میکنم صفات مثبت و منفی از دید خودتون نه مردم .

خُب دوستان این تستیه که تو 90 نقطه از جهان توسط دانشگاه های مختلف

تست شده و نتیجه اش خیلی شگفت انگیز بود

حالا نتیجه چیه ؟

اگه من از شما میخواستم لطف کنید شخصیت خودتونو برا من رو کاغذ بنویسید ،

مثبت هاتون ، منفی هاتون و بگید در هر زمینه چقدر پر رنگید و چقدر کمرنگید ،

شاید میگفتید آره من فکر میکنم

 10 درصد مهربونم ، 30 درصد دروغگوام ،

اون جدول دومیه هست نگاش کنید .....

این شخصیت خود شماست ، جدول دومیه شما هستید ، مثبت ها و منفی ها

با همون پررنگی و کمرنگی ، این 3 تا ، اون 2 تا ، اون یکی .

نگاه کنید ببینید خودتونو میپسندید ؟؟؟؟؟؟؟؟

اوه اوه اوه ما چرا نوشتیم دروغگو 8تا ....

امام صادق (ع) فرمودند : اگر میخواهید کسی را بشناسید اونو از دوستاش بشناسید.

یکم نگاه کنید به خودتون ببینید لذت میبرین ؟

دوستان من این جدول مورد استثنا هم داره ، دو تا.

1-      گاهی وقت ها ما به خاطر حساسیت هامون کسانی رو به سمت خودمون

جذب میکنیم که شکل ما نیستند

میگم من انقدر از دروغگو بدم میاد بدم میاد اصلاً دروغگو ببینم لهش میکنم ،

اونوقت هر چی آدم دوروبرمه دروغگو اند ، با حساسیت جذب کردم ، خودم دروغکو نسیتم .

یه خانمی میگفت من از بچگی وقتی با مامانم میرفتیم بیرون ، این مرد هایی

هستند که خیلی مو دارن تا نوک انگشتاشوه مو دارن

میگفتم وای مامان اَه اَه اَه من بدم میااااد

میگفت الان باید شوهرمو ببینی پشمالو ....

یک استثنا اینه که گاهی ما با حساسیت هامون یک چیز رو جذب میکنیم.

یه استثنای دوم هم داره ،

آیا امام حسن مجتبی (ع) که همسرش کسی بود که به اون بزرگوار سَم میده ،

پس ایشون مثل خودشونو جذب کردند ؟

استثنای دوم امتحان الهی است ، گاهی وقت ها خداوند کسانی رو کنار ما قرار میده

که به هیچ وجه ساختار درست و منفی شان با ساختار درست و منفی ما همخوان نیست .

آسیه کنار فرعون قرار میگیره تا در کنا او قد بکشه .

ولی این استثنائه .

 در 95 درصد موارد ما وقتی شخصیت نزدیک ترین آدم هایی که با ما صمیمی هستند

رو جمع میبندیم ، دقیقاً آنچه را که به دست

می یاد این شخصیت ماست .

میگم در 90 نقطه دنیا این تست انجام شده ، با مردم مصاحبه کردند و گفتند

بله این خودمم چقدر جالب ..

خیلی خوب میخوای یک ازدواج خوب بکنی ؟

دوست من خودت برو خوبی هارو زندگی کن .

وقتی خودت خوب نیستی چرا انتظار داری یه آدم خوب بیاد تو کاسه زندگی تو بیافته ؟

یه خانمی رفت پیش یه دکتری گفت آقای دکتر اومدم با شما یه مشورتی بکنم ،

من چندمین ازدواجمو دارم میکنم ، گفتم این یکی دیگه با مشورت باشه

دکتر گفت من تضمین میکنم این زندگی هم بیریخت تر از قبلیا

گفت چرا ؟

 آقای دکتر گفت ما در ریاضیات میگیم p آنگاه q .

وقتی p باشد آنگاه q است .

بعد ما میگیم pَ آنگاه qَ ، وقتی این عوض شه اونم عوض میشه .

شما چند بار تا حالا ازدواج کردی ولی همون آدم قبلی هستی ، فقط هر بار که

طلاق گرفتی گفتی مردشورشو ببرن آدم نبود ، دوباره هم ازدواج میکنی بیریخت ،

سه باره هم ازدواج میکنی بیریخت.

اگه تو عوض شدی اونچیزی که سمت تو کشیده میشه ،

 چی میشه ، عوض میشه .

خب حالا یکی میگه همسر آینده من کیه ؟  یکی لنگه خودت .

میخوایم یه لیستی بنویسیم ، کاغذ ها جلو

ویژگی های منفی ای که نمیخواهید همسر آینده تان داشته باشد را بنویسید

مثلاً من نمیخواهم همسر آیندم دروغگو باشد ، مال مردم خور باشد ،

 بی نماز باشد ، .... ، هر چیزی که شما میخواهید .

ویژگی های منفی که نمیخواهید همسرتون داشته باشه رو بنویسید .

دوستان حالا میخوام هر کدومتون هفت ویژگی منفی که خودتون دارین و

نمیخواهید همسر آینده تون داشته باشه رو بنویسید .

کار سخت شد .

لطف کنید اینجوری که من میگم مینویسید :

 من نمیخواهم همسر آیندم مثل من دروغگو باشد .

برای هر موذد این جمله رو تکرار کنید .

خُب چند نفری نوشتند بقیه هم اصلاً عیب ندارن.

بسیار جالبه ، ماها که وقتی میگیم لیست بنویسید صفات منفی ای که نمیخواهید

همسر آیندتون داشته باشه ماشالا طومار مینویسید ، دزد نباشه ، این نباشه ، اون نباشه .

بعد میگیم برا خودتون بنویسید .......

دوستان من وقتی حاظر نیستیم رو خودمون عیب بزاریم ، حاظر نیستیم عیب های

خودمونو ببینیم ، چجوری انتظار داریم که این عالم آدمی رو در مسیر ما قرار بده

که ادم خیلی خوبی باشه

ما وقتی به خودمون میرسیم انگار حاظر نیستیم زیر سوال بریم .

همسر خوب میخوای برو خوبی ها رو زندگی گن .

یک لیست بردار بنویس دوست داری همسر آینده ات چه ویژگی هایی داشته باشد

خودت برو آنگونه زندگی کن

میخوای مهربان باشه ، مهربان باش . میخوای صادق باشه ، صادق باش .

ما میگیم کم تراکم ها پر تراکم ها رو به سمت خودشون جذب میکنند

اگه تو یک ذره مهربان باشی کسی تو زندگیت میاد که خیلی مهربانه .

اصلاً اتفاقی نیست که من در آپارتمانی خونه ای گیرم میاد که همه اهالی اون

آپارتمان عصبانین و با هم جنگ دارن ، چون من این مدلیم ، من هر روز با

خانومم جنگ دارم ، تو یه آپارتمانی هم زندگی میکنیم که میدان جنگه .

اصلاً اتفاقی نیست من یه کاری گیرم میاد که همه آرومند ، همه خوبن ، چون من این مدلیم .

بحثش چون تو بحث ازدواج نیست ( قانون جذب و اینها ) ، الان نمیتونم براتون باز کنم .

ولی اول برو خوبی هارو چیکار کن ؟ زندگی کن .

خودت صادق باش ، خودت با حیا باش ، خودت بی شیله پیله باش.

دوست من یه همسر خوب میخوای ، مادرت آب میخواد شیرجه برو ،

بابات میگه بالشت ، بِپَّر بگو خودم بالشتتم بابا.

بزار دست بلند کنن  بگن خدایا یه همسر خوب نصیب این کن ،

ببین چی میشه ، قانون جذب چه خوشگل عمل میکنه .

1-      خودت خوبی ها رو زندگی کن .

2- من میخوام برم ماکارونی بخرم ، عموی من یه سوپر مارکت داره

20 مدل ماکارونی در این سوپر مارکت چیده شده ، عموی من آدم بسیار صادقیه ،

عموی من آدم بسیار با ایمانیه ، عموی من فوق لیسانس تغذیه است ،

عموی من وقتی مشتری از او سوال میکنه حتی اگه به ضرر خودش هم تمام بشه

بهترین و صادقانه ترین حرفو میزنه.

من برای خرید ماکارونی از سوپر مارکت عموئی با این ویژگی دو راه دارم

راه اول ماکارونی ها رو نگاه کنم بعد میگم این ماکارونی رو میخوام .

راه دوم : به عموم میگم ببین عمو جان ( عموئی که صادقه ، عموئی که راستگوئه ،

عموئی که سود مشتری براش مهمه ، عموئی که فوق لیسانس تغذیه است )

میگم ببین عمو جان من یک ماکارونی میخوام که خوش پخت باشه ، شکل دار باشه ،

طعم فلان داشته باشه و .....

 عمو جون شما چی پیشنهاد میکنید ؟

عمو میگه ببین عزیزم با این ویژگی هایی که تو ماکارونی میخوای این سه تا

ویژگی هایی که تو میخوای دارن ولی از عمو بشنو بین این سه تا من میگم این ،

چرا عموجون ؟ چون این ویتامینه هم هست.

به نظر شما همه شرایطی که من گفتم خرید ماکارونی از نوع یک عاقلانه است

خودمون همینجوری یکی رو انتخاب کنیم یا از نوع دوم که ویژگی هارو بگم ،

عمو به ما بگه .

کسی هست بگه نوع اول ؟؟؟؟

خُب بله یکی میگه نوع اول

 چرا ؟ میگه چون این فلسفه زندگی منه که اشتباهی رو که  خود آدم انجام بده

بهتر از انتخاب درست بقیه ست .

دوست من اشتباه کردی ، دیدی حرف منو خوب نگرفتی ، دوست من ، من با فلسفه

زندگی شما خیلی مخالفتی ندارم ولی اصلاً حرف منو گوش نکردی

شما دوست داری ماکارونی بخوری که این ویژگی ها رو داشته باشه

منم میگم همون کاری که دوست داری رو بکن ، به عموت بگو کدوم یک از اینها

این ویژگی ها رو دارد .

پس شما انتخاب کردی نه عموت .

یه موقع به عمو میگیم یه ماکارونی بده ، میگه این.

یه موقع میگم نه ، من یه ماکارونی میخوام با این ویژگی ، حالا انتخاب منه نه عموم .

پس با فلسفه زندگیتون مغایرتی نداشت ، عمو میگه این ماکارونی همه ویژگی هایی

که تو میگی رو داره ولی ویتامینه هم است .

خُب میگه من میخوام یه غیر ویتامینه بخورم تا چشت درآد

خیلی غیر منطقیه این حرف .

خُب دوستان من خرید ماکارونی از نوع دوم .

بابا سوپر مارکت عالم یک صاحبی داره به نام خدا خوب خوب خوب همه بنده هاشو

میشناسه ، اونی که پشت نقابامونه نه اون فیلم هامون .

خوب خوب هممونو میشناسه .

خُب یه نامه مینویسیم برا صاحب سوپر مارکت عالم .

امام صادق (ع) فرمودند : اگه چیزی میخواین تو زندگیتون برا خدا نامه بنویسید .

خدایا من یه زن میخوام ، یه شوهر میخوام اینجوری  ، هواست باشه :

1- ..... ، 2- ...... ، 3- ..... ،

ویژگی مادی ، معنوی ، ظاهری ، تحصیلی ، قیافه ای ، هر چی  .

خدایا خودت بده دیگه این لیست ، زحمتشو بگش .

صاحب سوپر مارکت عالم یک کارهایی میکنه ،

دوستان من ،بودند افرادی که به این حرف عمل کردند

و حتی اسم طرف مقابل رو هم نوشتند .

حتی نوشتند که یک نفر ایرانی که آمریکا زندگی میکنه ، این بیاد ایران

با من ازدواج کنه بعد بریم آمریکا ،

میگفت دقیقاً یه پسر اینطوری پیدا شد تو محلمون که تو آمریکا زندگی میکنه ،

منو دید و پسندید  و اومدن خواستگاری و همه کارا انجام شد و داریم میریم ،

اسمش هم همونیه که من نوشتم .

اینو براتون بگم یه خانومی میگفت من تو لیستم نوشتم یک شوهری میخوام

که اسمش یا محمّد باشه یا صادق ، لاغر باشه ، قد بلند باشه ، عینکی باشه ، مهندس باشه .

خُب کاری نداریم چرا ، این سلیغه این خانومه .

گفت یکی اومد خواستگاریم به اسم محمد صادق ، لاغر ، قد بلند ،  ریش دار ،

عینکی و مهندس و ازدواج کردند و الانم بچه دارن و زندگی خوبی هم دارن .

من اصلاً توصیه نمیکنم بردارین بنویسین اسمش هادی باشه ، تو چیکار به اسمش داری ،

مثل این که بری به عموتون بگی یه ماکارونی میخوام با این ویژگی ها

بعد هم مانا باشه ، خُب دیگه .....

من اسم رو توصیه نمیکنم .

ولی دوستان من ما که بی صاحب نیستیم ، خدای ما خیلی لطفش زیاده ، خیلی کرمش زیاده .

گر گدا کاهل بود                تقصیر صاحب خانه چیست

اگه ما عرضه نداریم بگیریم ، خدامون خیلی باحاله

خدایا من یه زن میخوام ، یه شوهر میخوام ، اینجوری .....

دوستان من لیست ویژگی هایی که میخواین همسرتون داشته باشه ، مادی ،

معنوی رو بنویسید

همین الآن.

چیزهایی که میخواین داشته باشه نه چیز هایی که میخواین نداشته باشه

یکی میگه اینی که شما میگین استثنائه پس اینکه میگن از تو حرکت

از خدا برکت چیه ، شرایط باید ایجاد شه

اول یه دعا میکنم همه آمین بگن : خدایا به هممون صبر بده

دوم : روایات ما میگن ما دو گونه حرکت داریم

حرکت و تلاش جسمی ، حرکت و تلاش ذهنی .

گاهی وقت ها از تو حرکت از خدا برکت فقط یک حرکت ذهنی است .

من صاحب خونه داره بیرونم میکنه هر جا میرم با این پول دیگه نمیتونم

خونه گیر بیارم ، پول ندارم ، وامم بهم نمیدن ، دزدم نیستم ،

حالا حرکت جسمی شما هی برو بگو پول میخوام پول میخوام ، گفتن حرکت جسمی ،

پول میخوام ، پول ، پول .

خُب شما بُدو هیچ اتفاقی نمی افته

تو روایاتمون داریم اینجا تلاش ذهنی ، یعنی خدای من ، بنده تو

آنقدر تو را باور دارد ، آنقدر تو را کریم میداند که تو میتونی از خزانه

غیبت به او بدی ،    پس ، بده .

چرا خداوند چهار بار تو قرآن فرمود مِن حَیثُ لا یَحتسِب بهتون میدم

از جایی که شما باور نکنید

من نگفتم تلاش نکنید و بنشینید تو خونتون و هی بگین زن زن زن زن ،

تلاش ذهنی ، زن زن ،  اومد  

نه عزیز من ، اتفاقاً برای اینکه تلاش انجام بدین این دوره خیلی طول میکشه ،

شما تازه اوایل دوره هستین ، بریم جلو انقدر برای ازدواج باید تلاش کنید ،

انقدر بالا و پائین کردنا داره ، ولی من عادتم اینه اول راه آسونه رو نشون میدم .

از جلسه آینده وقتی وارد معیار ها که میشیم ، میبینیم صدای همتون در میاد ،

ما همینجوری گیرمون نمیاد دیگه این معیار این معیار این معیار بگو ازدواج نکنیم دیگه .

اول راه آسونه رو نشونتون دادم ، بستگی داره به اینکه دلتون چقدر قرص باشه .

دوستان مسئول آستان قدس رضوی چیزی رو تعریف کردند که خیلی جالب بود

گفتند آستان خیلی پول داره و کارخونه داره ، زمین داره ، زراعت داره ،

کلی از خونه های مشهد ، زمین های مشهد مال آستانه است.

گفتند ما یه کارخونه ای داشتیم میزدیم که تجهیزاتش آلمانی بود

آلمانها اومده بودند دستگاهها رو راه بندازن .

یه روز هم اینا رو بردیم توی حرم نشونشون بدیم ، این حرمه این گنبده .

گفت رسیدیم به پنجره فولاد ، آلمانها دیدند یه عده با طناب خودشونو

بستند به یه جایی ، خُب ندیده بودند دیگه ، تو کشور خودشون ندیده بودند که

آدمهارو با طناب ببندن به جایی

گفت اینا هِی با تعجب نگاه کردند و گفتند چرا این آدمهارو بستید اینجا؟

گفتیم آقا ما کسی رو نبستیم ، اینا خودشون میان و خودشونو میبندن و معتقدن

اون بزرگواری که اینجا دفنه به اذن الهی شِفا میدهد .

( حالا اینجا شما به من بگوئید تلاششان چه بوده است ؟ تلاش ذهنی )

گفتن یکی از این آلمانها یکدفعه اشک تو چشمش جمع شد و گفت منو میبندین اینجا ،

اون بچه های مسئول هم گفتن ببندینش خُب دوست داره ببندینش ، گفتن ما دیدیم

یه 45 دقیقه این همین طور آلمانی بلغور میکنه و گریه میکنه

موبایلش زنگ زد ، موبایلشو جواب داد شروع کرد بالا و پائین پریدن

 مثل دیوونه ها ، همینجور جیغ ، داد .

چی شده ؟ گفت که 12 سال پیش خدا فرزندی بهم داد فلج ،

 آمریکا بردیم ، هر جا بردیم گفتن این بچه درمان پذیر نیست

بیخودی حرث نزنید ، پولم خرج نکنید ، این تا آخر عمر فلجه .

گفت امروز که گفتین به اذن خدا این آقایی که اینجاست میتونه خوب کنه منم گفتم

منم ببندین ببینم بچه منم خوب میکنه ، منم سه ربع ساعت داشتم با آقای شما

حرف میزدم ( مسیحیه ) خانمم از آلمان زنگ زد و گفت بچه بلند  شده و روی تخت ایستاده .

گر گدا کاهل بود             تقصیر صاحب خانه چیست

دوست دارید من اینجارو آمریکا فرض کنم و اصول روانشناسی به شما بگم که

یک ریال به دردتون نمیخوره ، مثل خیلی از اساتید این فن

چیز هایی رو بگم که مطمئن هستم شما با اونها ازدواج درستی نخواهید کرد

اول آسونه رو گفتم

ازدواج خوب میخوای :

1- برو خوب زندگی کن

2- بابا عالم صاحب داره ، خدایا من یکی رو میخوام اینجوری ،

 خیلی کریمه ( و اینم تلاشه )

یکی میشینه میگه میخوام ، بده ،

 ولی من دارم تعیین میکنم یه آدمی میخوام با این ویژگی ها ...........

حالا هنوز باهاتون حرف دارم ، صبوری کنید

معیار ها رو هم میگم ملاک ها رو هم میگم ، اصول روانشناسی رو هم میگم .

میخوام اونایی که لیست طولانی دارن برای ویژگی های همسر برامون بنویسن .

دوستان یه چیزی رو به شما بگم ماها معیار هامونو درست نمیشناسیم ،

وقتی هم میگیمم مثلاً این خوبه ؟ میگه نه همچین یکمی .....

یه نکته ای رو بهتون عرض کنم : دوستان من ، یک قیفیه از یک طرف ورودی داره

و از یک طرف خروجی

وقتی میگیم این باشد ، این باشد ، این باشد ، این میشه ورودی قیف ، ته قیف

هم اون چیزیه که قراره بیاد بیرون .

هر چه شما ویژگی ها رو بیشتر کنید ، خروجی تنگ تر میشود .

مثلاً ما بگیم در فلان شهر چند نفر آقا هستند که به لحاظ شرایط سنی ،

مالی، خانوادگی ، بتونن با یک خانم با این معیار ها ازدواج کنند

خُب چند نفر معیار اول رو داره ، چند نفر معیار دوم ، چند نفر سوم ،

چهارم و همین جور یکدفعه میبینیم ته قیف بسته شده .

خدا میگه بنده من ببخشید من تا به حال همچین آدمی خلق نکردم شرمنده ام ،

حالا اگه میخوای واسه شما یکدونه خلق کنیم ولی یه 20 سالی باید منتظر باشی

تا این بزرگ شه ها .

یک چیزی میخوام بگم

نامه به صاحب سوپر مارکت عالم بنویسین ولی هر چه که ویژگی ها رو بیخودی

کشش بدیم یعنی دارید میگیم خدایا من نمیخوام

 حالا یه چیزی نوشتم ولی بی خیال .

لیستتون فقط نکات مهم توش باشه .

گفتم که اون دوستان اشتباه کردند که اسم نوشتند ، گر چه درست شد

ولی اومدیم یه آدمی با همین ویژگی ها ولی اسمش صادق نبود ، اسمش بهرام بود

بگیم نه دیگه من صادق میخوام ،

 حالا چیکار کنیم .

بعضی ها هم لیست مینویسن به خدا میگن خدا ببین نوشتم دیگه ،

اینو شما یه لطفی کنید ، البته من میدونم شما 5/6 میلیارد بنده دارین  سرتون شلوغه ،

شهرام هم بد نیست ها ،

لیست نوشته برا خدا مورد تعیین میکنه .

حالا اومدیم شهرام یه ریگی به کفشش بود ، بهرام هم باحاله ها .

 

باورهامون ضعیفه

بنویسید تو همین دوره قبل از اینکه دوره تموم شه ببینیم کسی میاد بگه

من نامه نوشتم به سوپر مارکت عالم و دقیقاً همین مورد آمده .

البته بستگی داره که چقدر باور کنیم .

امام صادق (ع) فرمودند : هر وقت تصمیم به ازدواج گرفتین دو رکعت نماز بخونین

و خدارو به خاطر لطف هایی که بهتون کرده ازش تشکر کنید ( خدایا ممنونم

به خاطر چشمی دادی که میبینه ، قلبی دادی که میتپه ، خانواده ای دادی که

هوامو دارن ، سقفی هست که زیرش استراحت میکنم و.....)

خدا رو به خاطر نعمت هایی که داده شکر کنید و این دعا رو بخونین :

خدایا تصمیم گرفتم به ازدواج ، همسری برایم مقدر کن که از سایرین بهتر باشد ،

پاک دامن تر و امین تر به من در مورد خودش ، جان ، ناموس و مالمون باشد ،

همسری پر روزی و بابرکت و از او فرزندی پاک و صالح به عنوان جانشین بعد از مرگ به من بده .

 

دوستمون ممکنه بگه این تلاش نیست ولی این تلاشه ، تلاش ذهنی

میشینین دعا میخونی ، وقتی دعا میخونی انرژی هایی ساطع میشه .

تلاش حتماً عملی نیست .

یه خانمی میگفت من یه دعای خوب بلدم برا دخترها که شوهر دار بشن

گفت :

الهم الرزقنا جوانک الرشید الغنی ، صاحب المدرک ولمسکن ،

 راکب الزانتیا ، مطیع الامر ، لا خواهر و لا مادر ، متخصص التبخ و نظافة المنزل

و ماهر باالتعویض الکهنة الطفل الصغیر .

دعای خانم ها برای ازدواج و دوستمون گفتن الهی آمین .

گاهی ویژگی ها رو مینویسیم

مادری میگفت دخترم نامه نوشته یک لیست پر پیمونه برا خدا

این باشه ، اون باشه ، دو صفحه A4   .

یک نفر اومده خواستگاری همه اینها رو داره دوتاشو نداره

دختره میگه نه من یکی رو میخوام که همه رو داشته باشه ، فلانی میگه که لیست بنویسید .

مثل آدمی که نشسته بود و میگفت خدایا یک میلیون به من بده ،

یک میلیون ، از خداییت که کم نمیشه یک میلیون ، یک میلیون ،

یه روز تو حیاط خونه نشسته بود ، یه گونی افتاد خورد تو سرش

باز کرد شمردش دید 999 هزار تومنه

گفت وردار ببر من یک میلیون تومن میخواستم .

من گفتم نامه بنویسید ، حالا یک نفر اومد 9 تاشو داشت یکدونه رو نداشت ،

خُب شاید خدا همچین بنده ای رو واقعاً نداشته باشه .

سوال : یعنی ما خودمون دنبال ازدواج نریم ؟ ما خودمون دنبال مورد نگردیم ؟

حالا به این هم میرسیم که دختر ها میتونن کسی رو برای ازدواج انتخاب کنند و

به شما بگم شرعاً و دینی بله ، نظر مرجع تقلید رو براتون میخونم،

منتها در چهار جوب هایی ، این نیست که فقط پسر حق داره زن رو انتخاب کنه ، نه ،

دین اسلام میگه دختر ها هم میتونن ولی چها چوب داره که بزارین بهش برسیم توضیح میدم .

خُب یکی میگه  ولی اگه من برم دنبال همسر بگردم شما مگه نگفتی بسپار به خدا؟

چرا یک نامه مینویسیم خدایا یه آدم میخوام با این ویژگی ها ، حالا میرم میگردم تو

که میدونی چی میخوام اون مورد رو بزار جلوی پام .

کسی نگفت شما بنشینید تکون نخورید .

یکی اومد پیش رسول الله (ص) 

( میدونید اسب و الاق و قاطر رو وقتی میخوان نگهدارن یه بند میندازن گردنشون ،

این بند رو به جایی میبندن که بهش افسار میگن

شتر خیلی قویه ، اگه بند رو گردنش ببندن ، بندد رو پاره میکنه برا همین شتر رو

مینشونن روی زمین و دور زانو هاشو میبندن ، شتر دیگه نمیتونه زانوشو باز کنه و بلند شه )

 

یکی اومد پیش رسول الله (ص) گفت یا رسول الله من میخوام شترمو یه جایی رها کنم و برم

سوالم اینه زانوی شتر رو ببندم و به خدا توکل کنم یا زانوی شتر رو نبندم و به خدا توکل کنم

بگم خدایا سپردم به تو

رسول الله فرمودند زانوی شتر رو ببند و به خدا توکل کن

چون یک نفر میتونه بیاد این زانو شترتو که بستی باز کنه و برداره ببره .

 

تلاشتو بکن برای ازذواج که از جلسه آینده دقیقآ وارد بحث معیارها میشیم ،

دقت هایی که باید بکنیم ، کارهایی که باید انجام بدیم ، تحقیق های مفصل ،

اینا رو یکی یکی بهتون میگم

ولی نهایتش اینه رسول الله فرمودند زانوی شترتو ببند و به خدا توکل کن

خدایا من تلاشمو میکنم ولی از تو میخوام که موردی رو برام پیدا کنی.

 

 

آنچه را که در مطلب بعدی خواهید خواند :

معیار های انتخاب همسر

نظرات 6 + ارسال نظر
پرستو شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:09 http://yekdelim.blogfa.com

سلامممممم خسته نباشی ممنون بابت مطلب خوبی که گذاشتی تا تهششششش خوندم خیلی جالب بود برام با همون حسی که نوشتی من خوندم خوشم اومد خیلی نکته داشت ممنون دوست عزیز

حسین سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 19:08 http://www.art-tasvir.blogfa.com

سلام و دود
خدمت تئاتری های عزیز
با تبادل لینک موافقید
اگه میل به تبادل داشتین در قسمت نظرات اطلاع بدبد.
www.art-tasvir.blogfa.com
hosseinnazari28@yahoo.com

NeGin چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:48 http://www.leaveascar.blogfa.com

merC ke sar zaD!age do0s dashT mano ba Sme shahre farang modeli ke 2 webam neveshtam link kon

حامد طلایی شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:24 http://www.moharamnavidkia.blogfa.com

سلام خوووووووووووووووووووووووبی
لینکت کردم منو به اسم وبم لینک کن

سارا جمعه 27 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 http://www.tandis72.blogfa.com

سلام. مرسی.داستان خرید کفش نظرمو جلب کرد. دوست داشتم.

.
.
موفق باشی....

پویا پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 http://www.timesecret.blogfa.com

عالی عالی
دمت گرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد