داره دیر می شه آقای پوراحمد ...
به بهانه اجرای نمایش «خرده خانم» توسط کیومرث پوراحمد
اکنون باز اثر تازهای از کیومرث پوراحمد... کارگردان محبوب و مورد علاقهام که تمام کارهایش را الویت بندی شده دوست دارم... همه فیلمها، سریالها و نوشته هایش! حتی آن اندکی را که خیلیها بر ضعیف بودنشان اتفاق نظر دارند! حس و حال عجیبی در همه آنها است که دوست داشتنیاشان میکند. و حالا او با نمایش خردهخانوم پا به میدان گذاشته است. اثری کمدی موزیکال نوشته اصغر عبداللهی که پوراحمد یکی از فیلمهای درخشانش به خاطر هانیه را با نوشته ای از او به خاطرهها سپرد.
خردهخانوم قصه فرار یکی از کنیزهای ناصرالدین شاه با بازی خوب گلاب آدینه و خرده خانوم یکی از زنان جوان حرمسرا پس ازمرگ شاه است که روایت دلنشینی را رقم زدهاند. پوراحمد که در بسیاری از فیلم ها و مجموعه های تلویزیونیاش می شد رگه هایی از طنز وکمدی را یافت این بار به طور کامل طنز و شوخی را با تاریخ و قصه درآمیخته است. شاید خردهخانوم این جرات را به او بدهد که روزی فیلمی سراسر کمدی بسازد. اثر با بخش هایی از سریال سلطان صاحبقران ساخته علی حاتمی و ترور ناصرالدین شاه آغاز میشود ... و چه آغاز زیبایی است برای پوراحمد که برای نخستین بار از " تصویر" به "نمایش" آمده. گویی از پرده سینما وسط صحنه تئاتر افتاده است! روایت نمایشی منظم و دقیق قصه هم به گونه ای است که کات های تدوین سینما را به یاد می آورد. پوراحمد در خردهخانوم که موسیقی نقش بسیاری در خلق آن داشته به یکی دیگر از علاقه های خود روی آورده و آن استفاده نمایشی بیشتر از موسیقی در یکی از کارهایش است. و این به خردهخانوم جذابیت افزونتری بخشیده است.
پوراحمد در خردهخانوم که موسیقی نقش بسیاری در خلق آن داشته به یکی دیگر از علاقه های خود روی آورده و آن استفاده نمایشی بیشتر از موسیقی در یکی از کارهایش است.
آن حس وحالی که در آثار سینمایی و تلویزیونی پوراحمد شاهد بودیم را درخردهخانوم میتوان سراغ گرفت اما روشن است که تسلط او برتمام اجزاء تصویر در سینما و تلویزیون را نمی توان در تئاتر به اجرا در آورد. البته میشد کمی قصه را در بخش های پایانی خانه سرتیپ کوتاه تر کرد.
جدا از بازی های امیر رضا وزیری در نقش سرتیپ وفرزین محدث در نقش مطرب و ملیجک باید یادی کرد از حضور پرقدرت فریدون محرابی در نقش میرزا عبدالله با آن صدای گرم و بازی روانش. خردهخانوم را نباید از دست داد و می توان ساعتی را با پوراحمد خندید، اما...
پوراحمد را پیش از آغاز نمایش در تماشاخانه ایرانشهر دیدم... گفتم فیلم بعدی را پس کی می خواهید شروع کنید، داره دیر میشه ها!
سلام چه وبلاگ جذاب و متفاوتی!!! اینجا هر چی آدم بخواد هست
شاد باشی دوست عزیز
سلاااااااااام.خوبی؟وبت عاااااااااااالیه.خوشحال میشم سر بزنی